جریان اینه که سوم خرداد اولین لیگ بانوان دوچرخه سوار کوهستانه و از افق هم یه تیم چهار نفره قراره شرکت کنن که اون تیم رو من، راحله، طوبا و اکرم به سرپرستی طوبا تشکیل می ده. واسه همینم هس که از دو هفته پیش تمرینهامون رو شروع کردیم که بعد پنج ماه کمتر وقت رکاب زدن رو داشتن اینم هیجان خودش رو داره.
همه ی اینایی رو که گفتم یه مقدمه بودن واسه اینکه بگم چطور شد من، راحله و طوبا یکشنبه ای وسط مسابقه کراس کانتری آقایون پیدامون شد. رفته بودیم هم از نزدیک چطور مسابقه دادن رو ببینیم و هم گروه تدارکات تیم افق باشیم. پنج نفری از کرج راه افتادیم. تیم ها از روز قبلش خوابگاه دارآباد بودن و ساعت 30/8 قرار بود مسابقه شروع بشه که شد ساعت 10.

تیم تدارکاتمون دو دسته شد: یه دسته پائین تو ایستگاه اولِ تغذیه و یه دسته هم بالا تو ایستگاه دوم. هنوز به ایستگاه دوم نرسیده بودیم که از بیسیم داور، تو راه شنیدیم: سه- دو- یک- رو. یعنی استارت رو زدن. فوری خودمون رو رسوندیم به ایستگاه و بعد گاز کوکاکولاهایی رو که خریده بودیم گرفتیم تا بچه ها می رسن تعارفشون کنیم. مسیر خداییش خیلی سخت بود سربالایی شدید و طولانی و سرپائینیش هم یه قسمتیش خیلی ناجور بود جوری که چندتایی از بچه ها خوردن زمین اونجا و یکی هم آسیب دید. تازه این مسیر رو باید 8 دور می رفتن.

برای تیم افق منصور گلزاری و مهرداد امینی (از بچه های افق) و شهروز ایقانی و علیرضا سیفی (از بچه های تهران) رکاب می زدن و نعیم هم برای تیم ابهر زنجان رکاب می زد و البته تیم تدارکات افق تو رسوندن آب و نوشابه نه فقط به نعیم و بچه های افق که به بقیه هم سریع بودن. بچه ها نهایت تلاششون رو داشتن که یه جورایی حس همدردی تو آدم درست می کرد. هر چند بعضی ها رو که نگاه می کردی این ظن رو می بردی که نکنه یه چیزی مصرف کردن که خستگی تو صورتشون نیس انگاری سوار موتور شدن نه دوچرخه و درخواست آب و نوشابه نمی کنن؟!!! فکر کنم واسه همین هم هس که می گن مسابقه کراس کانتری بدون تست دوپینگ نامردیه.

ما نوشابه ها رو به اندازه ی جرعه های کوچیکی تقسیم بندی کرده بودیم و توی بطری ریخته بودیم که بعد دور اول تا می دیدیمشون بهشون می رسوندیم و اونا هم لاجرعه سرمی کشیدن و بعد واسه این که وقتشون گرفته نشه، بطری های خالی رو پرتاب می کردن رو زمین. من خیلی تماشا کردن این حرکتشون رو دوست داشتم. بطری خالی منصور رو که داره پرواز می کنه تو آسمون، می بینین؟

خیلی از بچه ها حذف شدن از دور مسابقه. چون نفرات اول یه دور اونها رو گرفته بودن و ظاهرا خیلی ها این قانون رو نمی دونستن و دورهای اول خیلی فشار نیاورده بودن که تقسیم انرژی بشه واسه دورهای آخر که اصلا اینطوری دور آخری نداشتن. به هرحال مسابقه تموم شد. نفرات اول تا سوم از تیم یاسر اصفهان بودن. منصور ششم، شهروز هفتم و نعیم هشتم شدن. و فکر کنم تیم افق از نظر امتیازی سوم شده باشه.
بعد مسابقه، من و راحله خیلی خسته شده بودیم درست مث اینکه ما بودیم که مسابقه دادیم. بس که واسه گرفتن عکس و فیلم و دیدن بچه ها از کوه بالا و پائین دویدیم. راستش دوتاییمون ترسیدیم از مسابقه دادن. وقتی دیدیم چقدر سخت و پرفشاره. اولش فکر کردم فقط منم این فکر رو دارم ولی راحله هم همین عقیده رو داشت. راحله که امید تیم بانوان افقه.

بعد مسابقه رفتیم رودخونه دارآباد و ناهاری خوردیم اونجا. زیر سایه درخت با صدای خروشان رودخونه. پدرام و طوبا رفتن بالاتر کنار آبشارها که می گفتن خیلی قشنگ بود اما من و راحله همونجا کنار رودخونه با لالایی رودخونه و صدای گنجیشکا خوابیدیم و...
پی نوشت: همین الان بهم خبر دادن که تیم دان هیل مون اول شده٬ منم اومدم تندی اضافه کنم به این پست. خب کراس کانتری دیروز (یکشنبه) مسابقه داشتن و دان هیل امروز و چون تیم دان هیل اول شده الان امتیاز کل تیم افق از کل تیم های شرکت کننده بیشتر شده و در مجموع افق مقام اول رو تو این مرحله بدست آورده. هورا
آرزوی موفقیت هم دارم واسه هومن حسینی که جمعه تو لیگ برتر مسابقه داره.
اعضای تیم دان هیل مون بهمن بیات٬ علی رادفر٬ حمید فتاحی و رضا وجدانی بودن. کلا ۶ تیم شرکت کردن و ۲۴ نفر شرکت کننده بود. مسابقه دان هیل هم اینطوریه که دو دور مسیر سراشیبی رو پایین میان. از دور اول ۱۸ نفر انتخاب می شن و تو دور دوم ۱۰ نفر. دور اول حمید مقام اول٬ بهمن مقام دوم و رضا مقام سوم رو آوردن. علی ولی دور اول خورد زمین و باید همون مسیر رو ادامه می داد ولی نشنید که داور این رو می گه بهش و برگشت که از اول شروع کنه... به هر حال به ۱۸ نفر دور دوم نرسید.
تو دور دوم هم رضا٬ حمید و بهمن به ترتیب نفرات اول٬ دوم و سوم شدن. مرحبا بهشون. مرحبا به تیم افق