برنامه آتشگاه- نوجان- جاده چالوس
ده نفر بودیم به سرپرستی بازم آقا یزدان. ساعت ۲۵/۷ از سر سیزدهم حرکت کردیم به سمت روستای آتشگاه که ۲۰/۸ اونجا رسیدیم و ساعت ۹ که سر دوراهی نوجان بودیم. در واقع ما یه بار هم قبلا این مسیر رو اومده بودیم البته با نیسان تو برنامه قله دوبرار. که تا اینجا مسیر سربالایی و آسفالته بود. بعد از دو راهی نوجان سراشیبی شد و پیچ در پیچ و سنگلاخ ولی خیلی خیلی قشنگ چون بوته بوته شقایق ها کنار جاده روییده بودن و یه جورایی مجبورمون می کردن وسط سراشیبی سرعتمون رو کم کنیم و عکس بندازیم٬ یا نه اصلا واستیمو یه دل سیر تماشاشون کنیم.


ساعت ۱۵/۱۰ اول جاده چالوس بودیم و چون جاده ماشین رو و پر رفت و آمد بود بچه ها می گفتن خیلی خطرناکه (همه مون چک شدیم که ام پی فور و تری تو گوشمون نباشه چون یکی از بچه ها قبلا تو همین جاده چون آهنگ گوش می کرد و صدای ماشین رو نشنیده بود تصادف کرد و حالا در بین ما٬ این دنیایی ها نیست) و همه یه خط شدیم تا ساعت ۱۱ که اول بیلقان بودیم. این وسط هم یه جا واستادیم و مگنوم خوردیم که کلی چسبید جای همه اونایی که نبودن خالی. راستی تا یادم نرفته یه تشکر ویژه هم از آقا منصور.

+ نوشته شده در یکشنبه سوم خرداد ۱۳۸۸ ساعت 13:6 توسط سلماز
|
کافکا اسم دوچرخه ی منه که یه جیتان كوهستان خاکستری رنگه. اینم بگم که ربطی به فرانتس کافکای نویسنده که خیلی هم دوستش دارم، نداره. هر چند که اونا خیلی شبیه همند.